Web Analytics Made Easy - Statcounter

 عصر ایران- رابطه والد و فرزندی بی حد و مرز نیست و مانند  هر رابطه دیگری حدودی مشخص دارد.این ارتباط  هرگز نباید مخدوش و  جایگاه والدین و فرزندان برعکس شود. 


  یکی از رفتارهایی که می‌تواند مرز این روابط را مخدوش و جایگاه هر نقش را تغییر دهد دردِدل کردن با کودکان است. این رفتار والدین با فرزند و سخن گفتن از مشکلات عاطفی،‌اقتصادی و .

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

.. با آنها می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری به کودک وارد کند.


 در این شرایط کودک گرفتار احساس شرم و گناه می‌کند زیرا نمی‌تواند مشکلات والدین خود را رفع کند،‌ احساسی که می‌تواند در فردای بزرگ سالی او را دچار طرح واره‌های اشتباه کند. 


در جهان امروز این رفتار والد یا والدین با کودک را نوعی سوءاستفاده از کودک محسوب می‌کنند و حتی برخی معتقدند  این رفتار در جرگه کودک آزاری قرار می‌گیرد درواقع نوعی سوءاستفاده احساسی محسوب می‌شود. 


آسیب های درددل کردن با کودکان


درد دل کردن با کودک رفتاری است که در رابطه والدین معکوس شکل می‌گیرد به عبارت دیگر اگر پدرومادر مسئولیت‌ نگهداری ازفرزندان کوچک‌تر خانواده،‌ آشپزی، رسیدگی به امور منزل را به فرزند خود بسپارند یا همان‌طور که گفته شد درباره مسائل شخصی یا خانوادگی مانند گلایه از والد دیگر، مشکلات اقتصادی و ... را با او درد دل کنند همگی نشا‌ن‌دهنده والدین معکوس است. 


 به گفته متخصصان درد دل کردن والدین با فرزندان کودکان و نوجوانان می‌تواند آنها  را مبتلا به اختلالات روانی کند. همچنین ممکن است کودک به دنبال قرار گرفتن در چنین شرایطی دچار  بلوغ زودرس شود که متناسب با سن او  نیست.  


اگر بخواهیم با والدگری معکوس بیشتر آشنا شویم باید به این مساله دقت کنیم که این نوع والدگری به شکل سوءاستفاده احساسی و روانی از کودک بروز می‌یابد به این معنا که با دلیل شکننده و آسیب‌پذیر بودن کودکان و نوجوانان، آنها به حمایت پدر و مادر خود نیاز دارند اما درد دل کردن با آنها باعث می‌شود که ناگهان او احساس کند وظیفه حمایت‌گری به او واگذار شده است. مسأله‌ای که کودک را تحت فشار روانی شدید قرار می‌دهد وبا  رشد جسمی و عاطفی و فکری و روانی او تناسب ندارد‌. 


 دکتر آسیه اناری متخصص کودکان پیش‌تر در این‌باره به خبرگزاری ایسنا گفته بود: «‌درد دل کردن والدین با کودکان و نوجوانان را نوعی کودک آزاری هیجانی است و  و گفت: درد دل کردن والدین با کودکان و نوجوانان می‌تواند بچه‌ها را افسرده، پرخاشگر، عصبی، مضطرب و منزوی کند .این بچه‌ها در بزرگسالی نیز نشانه‌های بسیار پررنگی از افسردگی و اضطراب را از خود نشان می‌دهند.»


تجربه‌های خود را منتقل کنید

 متاسفانه در بسیاری از خانواده‌های این موضوع جا افتاده است که فرزندشان دوست آنها و می‌توانند درباره هر مساله‌ای با آنها درد دل کنند.  در حالی که این رفتار با فرزندی که در سنین کودکی و نوجوانی قرار دارد درست نیست. متخصصان تاکید می‌کنند والدین نباید فکر کنند  مسئول شاد کردن و راضی کردن من فرزند من است. 


  برخی والدین به دلیل فقدان وجود یک دوست برای برآورده کردن نیاز به درد دل خود،‌ فرزندشان را جایگزین چنین فردی می‌کنند.  برخی دیگر این رفتار را به منظور آگاهی رسانی به کودک انجام می‌دهند زیرا گمان می‌کنند  فرزندشان آن قدر بزرگ شده که بتواند سنگ صبور آنها باشد درحالی که این رفتار همانطور که گفته شد بسیار آسیب‌زننده است و آرامش روان کودکان ما را مختل می‌کند.


 به همین دلیل است روان‌شناسان کودک تاکید می‌کنند نباید بچه‌ها را بادوستان خود اشتباه بگیریم. 


بر اساس تجارب و پژوهش های او برخی نیز به دلیل مسائل و ناراحتی‌های پیش آمده در زندگی، سعی دارند با درد دل کردن و بیان مسائل، کودکان را نسبت به اتفاقات پیش آمده آگاه کنند و تصور می‌کنند فرزندشان آنقدر بزرگ شده که می‌تواند به حرف‌های آن‌ها گوش دهد. 


متاسفانه این مفهوم که بچه خود را باید دوست خود بدانیم در بین خانواده‌ها جا افتاده، حال آنکه تصوری بسیار آسیب زننده است و واقعیت این است که بچه‌های ما دوستان ما نیستند.


 در واقع بر عکس آنچه برخی والدین درباره فرزند کودک یا نوجوان خود تصور می‌کنند،‌ افراد در این سن ار  توانایی‌های عاطفی و شناختی کافی برای شنیدن درد دل‌ والدین و هیچ فرد دیگری برخوردار نیستند و به دلیل  اینکه به بلوغ عاطفی و عقلانی کاملی نرسیده‌اند قضاوت آن‌ها نیز مخدوش است و نمی‌توانند راهکار درست و عقلانی به والدین خود ارائه دهند.


استرس و شرم رخ داده برای کودکی که در مواجهه با درددل والدین خود قرار می‌گیرد نیز از همین عدم توانایی در رفع مشکل نشات می‌گیرد. بنابراین والدین باید توجه کنند به هیچ‌عنوان با فرزند کودک یا نوجوان خود درد دل نکنند و به بیان دیگر آنها را با دوستان خود اشتباه نگیرند. 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: جنون سرقت؛ اختلالی مغفول مانده اعتقادات جادویی در نوعی اختلال شخصیتی؛ اسکیزوتایپال چیست؟

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: کودکان والدین درد دل

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۱۲۵۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!

 عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیده‌ای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگان‌گیر حس هم‌دلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست‌؟ 

  ما - والدین که فرزندان‌مان را مال خود و نه از خود می‌دانیم - با این فرشتگان معصوم کاری می‌کنیم که بی‌شباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و هم‌دلی با گروگان‌گیران که برخی از مدارس ابتدایی‌اند.  

   این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی می‌سپارند که با جان و جسم کودکان‌شان چون یک‌ گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت هم‌کاری را  نشان می‌دهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(‌شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع می‌شوند. 

 قبلاً مطلبی با عنوان " آموزش فرزند یا فرزند کشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد و مقایسه ای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ الی ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه بار است و در گذر زمان باعث فرسودگی کودکان در بستر آموزش می‌شود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکرده اش و الزام آنها برای آمادگی آزمون  دچار اسپاسم عضلانی شده بود و کودکی اش به تاراج رفته بود!  چند نکته به اختصار در باب این پدیده عرض می کنم:

۱. اگر پدران سنت زده ما خطاب به معلمان می گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان اش مال من " ؛ این روز ها خیلی از والدین مجوز شدیدتر از این برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!

۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه)  و غیره.

اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند!  از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!  


۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه‌ دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!

۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست! 

۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد ! 

۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!

  ۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است! 

   پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پدیده Disinfomedia؛ تهدیدی در خلأ آموزش سواد رسانه‌ای آموزش فرزند یا فرزند‌کُشی؟!

دیگر خبرها

  • جایابی بیمارستان مادر و کودک خراسان شمالی اشتباه است
  • چرا کودکان فرانسوی به خوش رفتار و مؤدب بودن مشهورند؟
  • راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان
  • والدین صبور در برخورد با کودک 4 تا 6 ساله موفقتر هستند
  • سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!
  • سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!
  • درخواست مکرون برای افزایش نظارت بر کودکان در شبکه‌های اجتماعی
  • مکرون خواستار نظارت والدین بر کودکان در شبکه‌های اجتماعی شد
  • نودل برای کودکان؛ ممنوع!
  • همدلی با کودکان، مهارتی که خانواده‌ها با آن غریبه‌اند